جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

پشتیبانی برای شما

داستان اولیویا – مرحله 2 لنفوم هوچکین

لیو و همسرش سام

سلام، نام من لیو است و در 2 آوریل 12، 2022 ماه پس از یافتن توده روی گردنم، تشخیص داده شد که مبتلا به لنفوم هوچکین مرحله 4 هستم.

شب کریسمس 2021، به طور تصادفی یک توده متورم روی گردنم پیدا کردم که از ناکجاآباد بیرون آمده بود.

من فوراً یک مشاوره تلفنی انجام دادم تا به من گفته شود که نباید جدی باشد و در صورت امکان برای بررسی بیشتر به پزشک عمومی خود بروم. به دلیل تعطیلات رسمی و شلوغی تعطیلات، باید منتظر می‌شدم تا پزشک عمومی را ببینم که بعداً مرا برای انجام سونوگرافی و بیوپسی با سوزن ظریف در اواسط ژانویه معرفی کرد. در حالی که نتایج بیوپسی غیرقطعی بود، آنتی‌بیوتیک‌ها را دریافت کردم و تحت نظر قرار گرفتم تا ببینم آیا رشدی وجود دارد یا خیر. متاسفانه آنتی بیوتیک ها هیچ تاثیری نداشتند، اما من هر هفته به زندگی، کار، مطالعه و بازی کردن فوتبال ادامه دادم.

در این برهه از زمان، تنها علامت دیگر من خارش است که آن را به دلیل آلرژی و گرمای تابستان کاهش داده بودم. آنتی هیستامین ها مقداری از خارش را کاهش می دهند، اما بیشتر اوقات ادامه داشت.

اوایل ماه مارس رشد نکرده بود اما هنوز وجود داشت و قابل توجه بود، با نظراتی که مردم می‌گفتند یا مدام به آن اشاره می‌کردند، به یک متخصص خون ارجاع شدم و تا اواخر آوریل نتوانستم آنها را ببینم.

در اواخر ماه مارس، متوجه شدم که این توده روی گلویم رشد کرده است و بر تنفسم تأثیری نمی گذارد، اما حتی بیشتر قابل توجه است. من به پزشک عمومی رفتم و او توانست من را با یک هماتولوژیست دیگر در روز بعد با بیوپسی CORE و سی تی اسکن که همه در هفته آینده رزرو شده بود، ببرد.

شعبده بازی دانشگاه و کار بین تمام آزمون های انجام شده به سرانجام تقریباً چهار ماه پس از کشف توده روی گردنم، به طور رسمی به لنفوم هوچکین مبتلا شدم.

مانند همه شما که هرگز واقعاً انتظار ندارید که سرطان باشد، 22 سالگی و زندگی عادی با حداقل علائم، آنها می توانستند به راحتی نادیده گرفته شوند و در نهایت منجر به پیش آگهی/تشخیص بدتر سرطان در مراحل بعدی شوند.

تشخیص من مرا بر آن داشت تا به چگونگی ادامه درمان نه تنها بلکه تأثیرات احتمالی آن در زندگی بعدی فکر کنم.

تصمیم گرفتم برای فریز کردن تخمک‌هایم تحت درمان باروری قرار بگیرم که از نظر ذهنی، جسمی و عاطفی تخلیه می‌شد.

شیمی درمانی یک هفته پس از بازیابی تخمک من در 18 می شروع شد. یک روز بسیار سخت با ناشناخته‌های زیادی که وارد شیمی‌درمانی می‌شوند، با این حال حمایت پرستاران شگفت‌انگیز من، شریک زندگی و خانواده‌ام، ناشناخته را بسیار کمتر ترسناک کرد.

یک "انجام" جدید - کوتاه کردن موهایم پس از نازک شدن قابل توجه ناشی از شیمی درمانی

در مجموع چهار دور شیمی درمانی با رادیوتراپی که احتمالاً بعد از آن مورد نیاز است، خواهم داشت. دو دور اول شیمی درمانی من BEACOPP و دو دور دیگر ABVD بود که هر دو اثرات متفاوتی روی بدن من داشتند. BEACOPP در مقایسه با ABVD که در آن نوروپاتی در انگشتانم، درد در قسمت پایین کمر و بی خوابی دارم، کمترین عوارض جانبی همراه با خستگی و حالت تهوع بسیار خفیف داشتم.

در طول این پروسه، به خودم می‌گفتم که مثبت بمانم و به خودم اجازه ندهم در مورد عوارض جانبی سرطان که ممکن است من را بیمار کند، صحبت کنم، چیزی که در پایان مسیر شیمی درمانی من یک کشمکش بوده است و می‌دانم که برای بسیاری از مردم یک مشکل است. تقلا.

از دست دادن موهایم سخت بود، سه هفته بعد از اولین دور شیمی درمانی، موهایم را از دست دادم.

در آن مرحله برای من واقعی شد، موهای من برای بسیاری از افراد بسیار مهم بود و من همیشه مطمئن می‌شدم که بهترین ظاهرش را داشته باشد.

من اکنون دو کلاه گیس دارم که به من اعتماد به نفس زیادی برای بیرون رفتن داده است، ترسی که در ابتدا از پوشیدن کلاه گیس و نداشتن مو داشتم از بین رفته است و اکنون می توانم این جنبه از سفرم را در آغوش بگیرم.

برای من، عضویت در گروه های حمایتی، که شامل لنفوم پایین در فیس بوک و باله های صورتی، یک برنامه محلی حمایت از سرطان و خیریه در منطقه من (هاکسبری) که به من کمک کرد از کسانی که مشکلات مشابهی را تجربه می کنند، حمایت کنم.

این گروه های حمایتی برای من ارزشمند بوده اند. خوشحال کننده بود که می دانستم دیگران آنچه را که من تجربه می کنم درک کرده اند، و داشتن یک انجمن آنلاین و حضوری کمک بزرگی در این زمینه بوده است. این سفر

نکته ای که می خواهم مردم را ترغیب کنم که به خاطر بسپارند این است که علائم را نادیده نگیرید و در تلاش برای یافتن علت علائم خود استقامت کنید. شرکت در همه قرارها و انجام همه این آزمایشات خسته کننده شد. بارها در طول سفر تشخیصی ام بود که می خواستم تسلیم شوم بدون اینکه بدانم آیا هرگز پاسخی خواهم گرفت یا نه. من می خواهم تأکید کنم که چقدر مهم است که علائم را در زمان ظاهر شدن نادیده نگیریم.

برای من بسیار آسان بود که تلاش کنم و این امید را نادیده بگیرم که به مرور زمان این علائم ناپدید می شوند، اما من در گذشته از اینکه ابزار و پشتیبانی برای کمک گرفتن داشتم سپاسگزارم.

پیگیر باشید و لطفاً علائم را نادیده نگیرید.
کلاه گیس های مختلف من که به من کمک می کند اعتماد به نفس خود را در بیرون رفتن دوباره ایجاد کنم
اولیویا داستان لنفوم خود را برای افزایش آگاهی در ماه سپتامبر - ماه آگاهی از لنفوم به اشتراک می گذارد.
مشارکت کنید!! شما می توانید به ما کمک کنید تا آگاهی را در مورد سرطان شماره 1 استرالیا در جوانان افزایش دهیم و بودجه بسیار مورد نیاز را جمع آوری کنیم تا بتوانیم در صورت نیاز به حمایت حیاتی خود ادامه دهیم.

پشتیبانی و اطلاعات

اطلاعات بیشتر

در خبرنامه ثبت نام کنید

این را به اشتراک بگذارید
گاری

خبرنامه ثبت نام

امروز با لنفوم استرالیا تماس بگیرید!

لطفا توجه داشته باشید: کارکنان لنفوم استرالیا فقط می توانند به ایمیل های ارسال شده به زبان انگلیسی پاسخ دهند.

برای افرادی که در استرالیا زندگی می کنند، ما می توانیم خدمات ترجمه تلفنی ارائه دهیم. از پرستار یا بستگان انگلیسی زبان خود بخواهید که با ما تماس بگیرند تا این کار را انجام دهیم.